کسی نیست جواب سوالامو بده؟
چرا زندگیه ما آدمه اینجوریه؟
چرا هروز خیانت کردن بشتر میشه؟
چرا همه آدما دارن میفتن به جون هم؟
چرا هرکی یه دلو به راحتی میشکنه؟
چرا اینقدر زندگی کردن سخت شده؟
چرا بعضی ها همش غمو غصه دارن و بعضیا همش شادن ؟
میلاد
برای روز میلاد تن من
نمی خوام پیرهن شادی بپوشی
به رسم عادت دیرینه حتی
برایم جام سرمستی بنوشی
برای روز میلادم اگر تو
به فکر هدیه ای ارزنده هستی
منو با خود ببر تا اوج خواستن
بگو با من که با من زنده هستی
که من بی تو نه آغازم نه پایان
تویی آغاز روز بودن من
نذار پایان این احساس شیرین
بشه بی تو غم فرسودن من
***
نمی خوام از گلهای سرخابی
برایم تاج خوشبختی بیاری
به ارزشهای ایثار محبت
به پایم اشک خوشحالی بباری
بذار از داغی دستهای تنها
بگیره هرم گرما بستر من
بذار با تو بسوزه جسم خستم
ببینی آتش و خاکستر من
ای تنها نیاز زنده موندن
بکش دست نوازش بر سر من
به تن کن پیرهنی رنگ محبت
اگه خواستی بیایی دیدن من
که من بی تو نه آغازم نه پایان
تویی آغاز روز بودن من
نذار پایان این احساس شیرین
بشه بی تو غم فرسودن من
چشمای منتظر
چشمای منتظر به پیچ جاده
دلهره های دل پاک و ساده
پنجره باز و غروب پاییز
نم نم بارون تو خیابون خیس
یاد تو هر تنگ غروب تو قلب من میکوبه
سهم من از با تو بودن غم تلخ غروبه
غروب همیشه واسه من نشونی از تو بوده
برام یه یادگاریه جز اون چیزی نمونده
تو ذهن کوچه های آشنایی
پر شده از پاییز تن طلایی
تو نیستی و وجودم و گرفته
شاخه خشک پیچک طلایی
یاد تو هر تنگ غروب تو قلب من میکوبه
سهم من از با تو بودن غم تلخ غروبه
غروب همیشه واسه من نشونی از تو بوده
برام یه یادگاریه جز اون چیزی نمونده
نظز یادتون نره
خسته ترین
خسته ترین عاشق دنیا من
اون که شکسته توی غمها منم
همون که خواست بر و رها شه
دیگه از این دردای دنیا منم
همون که تو شهر و دیارش
متنده با خود تنهای تنها منم
همون که یک ستاره حتی نداشت
اما بودش عاشق شبها منم
همون که از دست کارای دنیا
صد بار جون میداد تا فردا منم
همون که عاشق دنیا بود
اما نداشت جای تو قلبا منم...
قسمت ما...
قسمت ما اینه بریم ،از هم دیگه جدا بشیم
تو شهر عشق و عاشقی راهی ناکجا بشیم
قسمت ما اینه عزیز تو بازیای روزگار
از مشکلا دم نزنیم،بسوزیم و تباه بشیم
تو روزگار که عاقشی جرم قشنگی عزیز
غم را به دوش بکشیم، تنها مثل خدا بشیم
قسمت ما اینه عزیز از بدی ها دم نزنیم
تا که یه روز با عاشقا فریاد بی صدا بشیم
باید که شادی بکنیم ،گلای عشق را بچینیم
حتی اگه تو راهمون بمیریم و فدا بشیم
لعنت به تنهایی
از روزی که تو رفتی...پریده رنگ شادی
اما خورشید می تابه...مثل یه روز عالی
چطور هنوز پرنده...داره هوای پرواز
چطور هنوز قناری...سر میده بانگ اواز
مگه خبر ندارن...تو رفتی از کنارم
چرا بهت نگفتن...بی تو چه حالی دارم
به چشم خسته ی من...اسمون از سنگ شده
لعنت به این تنهایی...دلم برات تنگ شده
افتاب نشسته روی...گلهای سرخ قالی
خیال تو کنارم...تو این اتاق خالی
عطر تنت پیچیده...توی قلب پاکم
با تو چه جوون گرفته...ترانه های نابم
از تو هزارتا قصه...چه جاودانه ساختم
قلب پر از غرور را...چه عاشقانه باختم
به چشم خسته ی من...اسمون از سنگ شده
لعنت به این تنهایی...دلم برات تنگ شده
اسمت به روی لبهام...توی ترانه هامه
بغض گرفته ی عشق...تو حربت صدامه
قلب پر از سکوتم...دلتنگ از این جدایی
بی تو ببین چه سرده...تابستون تنهایی
به چشم خسته ی من...اسمون از سنگ شده
لعنت به این تنهایی...دلم برات تنگ شده