★ای دوست ...★
♂بیم آن ندارم که روزی آسمان تورا از من بگیرد♂
♂بیم آن دارم که روزی تو خود را از من بگیری♂
♂بیم آن دارم که شب در وجود تو طوفان کند♂
♂خورشید مهر تو را پنهان کند♂
♂درختی را که من در تو کاشته ام براندازد♂
♂وبرگ های طلایی دوستی را بر خاک اندازد♂
♂تو خود را از من مگیر♂
♂من در تو و با تو زاده شدم♂
♂بگذار در تو و با تو بمیرم.♂
*رخت هر جنگ و میپوشم*
° ♥ ° تمام عمر بستیم و شکستیم° ♥ °
° ♥ ° بجز بار پشیمانی نبستیم° ♥ °
° ♥ ° جوانی را سفر کردیم تا مرگ° ♥ °
° ♥ ° نفهمیدیم به دنبال چه هستیم° ♥ °
° ♥ ° عجب آشفته بازاریست دنیا° ♥ °
° ♥ ° عجب بیهوده تکراریست دنیا° ♥ °
° ♥ ° چه رنجی از محبتها چشیدیم° ♥ °
° ♥ ° برهنه پا به تیغستان دویدیم° ♥ °
° ♥ ° نگاه آشنا در این همه چشم° ♥ °
° ♥ ° ندیدیم و ندیدیم و ندیدیم° ♥ °
° ♥ ° سبکبالان ساحلها ندیدند° ♥ °
° ♥ ° بدوش خستگان باریست دنیا° ♥ °
° ♥ ° مرا در اوج حسرتها رها کرد° ♥ °
° ♥ ° عجب یار وفاداریست دنیا° ♥ °
° ♥ ° عجب آشفته بازاریست دنیا° ♥ °
° ♥ ° عجب بیهوده تکراریست دنیا° ♥ °
° ♥ ° میان آنچه باید باشد و نیست° ♥ °
° ♥ ° عجب فرسوده دیواریست دنیا° ♥ °
° ♥ ° عجب خواب پریشانیست دنیا° ♥ °
° ♥ ° عجب یار وفاداریست دنیا° ♥ °
° ♥ ° عجب دریای طوفانیست دنیا° ♥ °
° ♥ ° عجب آشفته بازاریست دنیا° ♥ °