-
پایان انتظار...
دوشنبه 23 خردادماه سال 1390 13:52
پایان انتظار... تا کی بشینم منتظر تا خبری از تو بیاد دل دیگه طاقت نداره این انتظارو نمی خوام...... تا کی بشینم منتطر تو این خیال تا تموم تا کی باید گل بچینم بعد اونا رو پرپر کنم تا کی باید تو این بهد غریب این انتظارو سر کنم تا کی باید با عاشق ،،،،باشم،،، عاشق اون که دوره ازم تا کی باید خواب ببینم اما به رویام نرسم بسه...
-
لیلی.مجنون
دوشنبه 23 خردادماه سال 1390 13:51
لیلی.مجنون لیلی تو قصه تویی مجنون دیونه منم... ...شیرین رویاها تویی فرهاد بی خونه منم اونی که میمونه تویی راهی ویرونه منم... ...اونی که می خنده تویی اونی که دلش خونه منم
-
ای دل
دوشنبه 23 خردادماه سال 1390 13:48
ای دل بخوام از تو بگذرم من با یادت چه کنم؟؟؟؟ تو رو از یاد ببرم با خاطراتت چه کنم؟؟؟؟ حتی از یاد ببرم تو و خاطرات تو بگو من با این دل خونه خرابم چه کنم؟؟؟؟ تو همونی که واسم یه روزی زندگی بودی.... توی رویاهای من عشق همیشگی بودی آره سهم من فقط از عاشقی یه حسرته.....بی کسی عالمی داره واسه ما یه عادته... دل دیگه خسته شده...
-
بزار هیشکی کنار ما نباشه
دوشنبه 23 خردادماه سال 1390 13:46
**بزار هیشکی کنار ما نباشه** بذار هیشکی کنار ما نباشه ما که چیزی از آدما نمی خوایم همین قدر که به هم دیگه رسیدیم دیگه هیچی از این دنیا نمی خوایم کسی با هم نمی خواد ما رو اما حالا ما با همیم تنهای تنها چقدر دلگیر شادی توی غربت ولی آسونتر از دوری ما کسی با هم نمی خواد ما رو اما حالا ما با همیم تنهای تنها چقدر دلگیر شادی...
-
عشق چیست؟
دوشنبه 23 خردادماه سال 1390 13:38
عشق چیست؟ از استاد دینی پرسیدند عشق چیست؟ گفت:حرام است . از استاد هندسه پرسیدند عشق چیست؟ گفت:نقطه ای که حول نقطه ی قلب جوان میگردد . از استاد تاریخ پرسیدن عشق چیست؟ گفت:سقوط سلسله ی قلب جوان . از استاد زبان پرسیدند عشق چیست؟ گفت:همپای love است . از استاد ادبیات پرسیدند عشق چیست؟ گفت : محبت الهیات است . از استاد علوم...
-
گریه
جمعه 20 خردادماه سال 1390 23:48
♥ ♥ ♥ در غــــــــــــــــروبی ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ گـــــــــــریــــــــــــــه کــــــــــــــــردم ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ هیچکــــــــــــــــــــس ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ یـــــــــــــــــــادم نکـــــــــــــــــــــرد ♥ ♥ ♥ ★ ღ ღ ★ ღ ღ ★ ♥ ♥ ♥ آرزوی مرگـــــــــــــــــ کـــــــــــــــــــــــردم ♥ ♥ ♥ ♥ ♥ ♥...
-
خدا چرا عاشق شدم من
جمعه 20 خردادماه سال 1390 11:04
خدا چرا عاشق شدم من خدا چرا عاشق شدم من دیگه از دست این دل یه شب آروم ندارم وای چرا تو این زمونه شدم قربونیه عشق اسیر روزگارم او دو چشمای نازش می شین تو کتابم شبا وقتی می خوابم می بینمش تو خوابم براش نامه نوشتم , قشنگ و عاشقونه نوشتم با دو چشماش منو کرده دیوونه خدا چرا عاشق شدم من دیگه از دست این دل یه شب آروم ندارم...
-
از تولد تا مرگ دختر ........عمر چه زود می گذرد !؟
پنجشنبه 19 خردادماه سال 1390 23:32
از تولد تا مرگ دختر ........عمر چه زود می گذرد !؟ با دقت به تصویر زیر نگاه کنید . . . . . . . . .
-
یاور همیشه مؤمن
پنجشنبه 19 خردادماه سال 1390 22:24
یاور همیشه مؤمن ای به داد من رسیده***تو روزای خود شکستن ای چراغ مهربونی***تو شبای وحشت من ای تبلور حقیقت***توی لحظه های تردید تو منو از شب گرفتی***تو منو دادی به خورشید اگه باشی یا نباشی***برای من تکیه گاهی برای من که غریبم***تو رفیقی جون پناهی ناجی عاطفه ی من***شعرم از تو جون گرفته رگ خشک بودن من***از تن تو خون گرفته...
-
معین
پنجشنبه 19 خردادماه سال 1390 12:52
دانلود آهنگ فوق العاده زیبای معین به نام خون سیاوش دانلود آهنگ با کیفیت ۳۲۰ با لینک مستقیم Click Here For Download دانلود آهنگ با کیفیت ۱۲۸ با لینک مستقیم Click Here For Download
-
عاشقانه
پنجشنبه 19 خردادماه سال 1390 00:10
عاشقانه دستان مهربانت را عاشقانه می بویم و می بوسم ، زیباترین گل های دنیا و خوش آهنگترین ترانه ها را تقدیمت می کنم و همیشه عاشقت می مانم...
-
دختر خوشتل
چهارشنبه 18 خردادماه سال 1390 13:52
همون دختری هس که همه پسرها دوس دارن لطفا تا برگشتن این خانوم منتظر بمانید …
-
داستان عجیب و غریب
چهارشنبه 18 خردادماه سال 1390 11:53
داستان عجیب و غریب اتوموبیل مردی که به تنهایی سفر میکرد در نزدیکی صومعه ای خراب شد. مرد به سمت صومعه حرکت کرد و به رئیس صومعه گفت: ماشین من خراب شده. آیا می توانم شب را اینجا بمانم؟ رئیس صومعه بلافاصله او را به صومعه دعوت کرد. شب به او شام دادند و حتی ماشین او را ترمیم کردند. شب هنگام وقتی مرد می خواست بخوابد صدای...
-
میخوام زودتر بمیرم
سهشنبه 17 خردادماه سال 1390 23:22
...میخوام زودتر بمیرم... از کنار نیمکت خاطره ها میگذرم سکوت می نوازد و درخت شاهد باران عشقم با ترانه باد می خواند دستم گم کرده راهش را بی جهت در جیبم می خزد پاهایم سنگین اند بار غمی به دوش دارم با هر گامم زیر پاهایم صدای خش خش رنج پاییز را میشنوم و اشک هایم را پشت سر می گذارم در بدنم جریان دارد حضورش اما با چشمم چیزی...
-
از من نـگــــــــــــــذر...
یکشنبه 15 خردادماه سال 1390 23:42
از من نـگــــــــــــــذر... عاشق تر از قبلم بمون تو پیشم دور از چشات هر گز آروم نمیشم عاشق شدن خوبه اگه عشق تو باشه تنهام نزار تا بی تو دنیام از هم نپاشه از من نگذر نمیتونم چون وابستست به تو جونم محتاجم به نفسهاتو آخه دور از دستات تو زندونم ××× هــــــی نمیدونی چه خبرته!!! نمیتونم حرفامو یه نفره بگم ،حق داری بری،برو...
-
فرهادfl
سهشنبه 10 خردادماه سال 1390 21:24
دانلود آهنگ بسیار زیبای فرهاد اف ال به نام کابوس دانلود آهنگ نظر به این آهنگ زیبا یادتون نره
-
عشق از دیدگاها
سهشنبه 10 خردادماه سال 1390 14:04
عشق از دیدگاها عشق از دیدگاه حاج آقا: استغفرالله باز از این حرفای بی ناموسی زدی. (جمله عاشقانه : خداوند همه جوان ها را به راه راست هدایت کند) عشق از دیدگاه دختر حاج آقا: آه... یعنی می شه بدون اینکه بابام بفهمه من عاشق بشم؟ ( جمله عاشقانه : ندارد) عشق از دید یک ریاضیدان: عشق یعنی دوست داشتن بدون فرمول. (جمله عاشقانه :...
-
شوق عشق
سهشنبه 10 خردادماه سال 1390 13:55
نگاهم کرد پنداشتم دوستم دارد ، نگاهم کرد در نگاهش هزاران شوق عشق را دیدم ، دل به او بستم ، نگاهم کرد ولی بعدها فهمیدم که فقط نگاهم می کرد. بی مزه بود یا نبود؟
-
خواهم ماند
شنبه 7 خردادماه سال 1390 23:20
خواهم ماند با تـــو خواهــم مانــد در ایـــن هیاهوی بی کســـی حتــا اگر تمـــام آدمــیان چوبـــــ لای چـــرخ روزگارمـــان بگـــذارند بـــا تو خواهم مــاند در ایـــن بغض زنــــدگی در ایــــن تنـــهایی شب زده کــه تنهـــا کــور سوی شب تابی در آن پیــداست بـــا تـــو خـــواهـــم مـــانـــد... ...:::... شاید زندگی...
-
باران عشق
شنبه 7 خردادماه سال 1390 23:13
باران عشق ببارباران، تنم ازتب داره می سوزه ببار شاید تبم کم شه ، تنم سرد شـه ببار باران ،هوا اینجا، پست و رزله ببارشایدهوا کمی صاف و تمیزشه ببارباران ،دلِ تنگم ، طاقت نداره ببارشاید بغضم باز بشه گریم بگیره ببارشاید دلم بازشه کمی آروم بگیرم ببارشاید اشکام میون بارش تو پنهوشه ببارشاید آه سردم تو هوای تو بخار شه ببارشاید...
-
قصه عشق را اینجا می نویسم
شنبه 7 خردادماه سال 1390 23:09
قصه عشق را اینجا می نویسم قصه عشق را اینجا می نویسم .... ارام ارام..... واهسته اشک هایم را پاک می کنم که چشم هایم انها را نبینند در لحظه ای که آهسته وبی صدا بر گونه های زردم فرو میریزد امروز دلم زیاد بهانه گیر شده.... دلم هوای باران دارد می خواهم با نم نم باران شعله های اندوه و اتش قلب خود را فرو نشانم.... باران ببار...
-
گریه
جمعه 6 خردادماه سال 1390 08:32
گریه دوستت دارم به اندازه ی گریه گنجشک...درسته کمه...ولی گنجشکا وقتی گریه می کنن میمیرن بـــــه گوشــت میرســــــه روزی ....که بــعــد از تــــو چــــی شد حالــم....... چـــه جـــوری گـــریـــه میـــکـــردم...کـــه از تو دســـت ور دارم.... نــشـــد گـــریــه کنـــم پــیــشــت....نخـــواســـتم بـــد شــه رفــتارم......
-
نشستم در فراقت گریه کردم
چهارشنبه 4 خردادماه سال 1390 23:06
نشستم در فراقت گریه کردم نشستم در فراقت گریه کردم .. تمام شب به یادت گریه کردم میان کوچه های سرد و خلوت .. به یادت تا بی نهایت گریه کردم تمام روز در فکر تو بودم .. چو دیدم رد پایت گریه کردم در آن خاموشی سرد و مه آلود .. به آهنگ صدایت گریه کردم تو ای ابر بهاری شاهدی که .. چگونه به پایت گریه کردم مبار ای آسمان امروز...
-
خانه خراب تو شدم،به سوی من روانه شو
چهارشنبه 4 خردادماه سال 1390 22:08
خانه خراب تو شدم،به سوی من روانه شو خانه خراب تو شدم، به سوی من روانه شو سجده به عشقت میزنم، منجی جاودانه شو ای کوه پر غرور من، سنگ صبور تو منم ای لحظه ساز عاشقی، عاشق با تو بودنم روشن ترین ستاره ام، میخواهمت میخواهمت تو ماندگاری در دلم، میدانمت میدانمت ای همه وجود من، نبود تو نبود من ای همه وجود من، نبود تو نبود من...
-
آرزوهای عجیب یک مرد (طنز)
چهارشنبه 4 خردادماه سال 1390 10:38
آرزوهای عجیب یک مرد (طنز) یک بنده خدایی، کنار اقیانوس قدم میزد و زیر لب، دعایی را هم زمزمه میکرد. نگاهى به آسمان آبى و دریاى لاجوردین و ساحل طلایى انداخت و گفت : - خدایا ! میشود تنها آرزوى مرا بر آورده کنى ؟ ناگاه، ابرى سیاه، آسمان را پوشاند و رعد و برقى در گرفت و در هیاهوى رعد و برق، صدایى از عرش اعلى بگوش رسید که...
-
شوق و امید
چهارشنبه 4 خردادماه سال 1390 10:36
شوق و امید روزی تصمیم گرفتم که دیگر همه چیز را رها کنم . شغلم را........دوستانم را.........زندگی ام را ! به جنگلی رفتم تا برای آخرین بار با خدا صحبت کنم . به خدا گفتم : آیا می توانی دلیلی برای ادامه زندگی برایم بیاوری ؟ و جواب او مرا شگفت زده کرد. او گفت : آیا درخت سرخس و بامبو را می بینی؟ پاسخ دادم : بلی . فرمود :...
-
کودک ...
چهارشنبه 4 خردادماه سال 1390 10:35
کودک ... کشاورزی تعدادی توله سگ ازنژادی خوب رو گذاشته بود واسه ی فروش. پســــــــر بچه ای رفت سراغش و گفــــــت: می خواهم یکی از اونا رو بخــــرم.کشاورز جواب داد که:اونا نژاد خوبی دارن و کمی گرون هســـــــتند. پســــر کوچولو پولهایی رو که توی مشتش نگــــه داشته بود شمرد و گفت:من فقط 29سنت دارم.کشاورز سری تکون داد و...
-
عروس و مادر شوهر
چهارشنبه 4 خردادماه سال 1390 10:33
عروس و مادر شوهر دختری بعد از ازدواج نمی توانست با مادرشوهرش کنار بیاید و هر روز با او جر و بحث می کرد. عاقبت دختر نزد داروسازی که دوست صمیمی پدرش بود رفت و از او تقاضا کرد سمی به او بدهد تا بتواند مادر شوهرش را بکشد! داروساز گفت اگر سم خطرناکی به او بدهد و مادرشوهرش بمیرد،همه به او شک خواهند کرد،پس معجونی به دختر داد...
-
محبت چه کارها که نمی کند...
چهارشنبه 4 خردادماه سال 1390 10:30
محبت چه کارها که نمی کند... ببر وحشی با همه عظمت و خوی درندگی '' میان آغوش پر محبت زن '' مثل یک بچه گربه '' رام و آرام بود.اگرچه '' ببر مفهوم کلمات مهر آمیزی را که زن به زبان آلمانی ادا کرده بود '' نمی فهمید '' اما محبت و عشق چیزی نبود که برای درکش نیاز به دانستن زبان و رسم و رسوم خاصی باشد.چرا که عشق آنقدر عمیق است...
-
زرنگتر از اصفهانیهای عزیز
چهارشنبه 4 خردادماه سال 1390 10:25
زرنگتر از اصفهانیهای عزیز چند شب پیش در میان مریض ها منشی ام وارد شد گفت یک آقایی که ماهی بزرگی در دست دارد آمده است و می خواهد شما را ملاقات کند. یک مرد میانسال با یک لهجه شدید رشتی وارد شد و در حالی که یک ماهی حدودا ده کیلویی دریک کیسه نایلون بزرگ در دستش بود و شروع کرد به تشکر کردن که من عموی فلان کس هستم و شما جان...