خواهم ماند
با تـــو خواهــم مانــد در ایـــن هیاهوی بی کســـی
حتــا اگر تمـــام آدمــیان چوبـــــ لای چـــرخ روزگارمـــان بگـــذارند
بـــا تو خواهم مــاند در ایـــن بغض زنــــدگی
در ایــــن تنـــهایی شب زده
کــه تنهـــا کــور سوی شب تابی در آن پیــداست
بـــا تـــو خـــواهـــم مـــانـــد...
...:::... شاید زندگی دلتنگیهای گاه و بیگاه ِ من برای تو باشد .
..::.. برای تویی که شاید بیایی بخونی و شاید هم نه...
نظر بده دیگه
قصه عشق را اینجا می نویسم
قصه عشق را اینجا می نویسم .... ارام ارام.....
واهسته اشک هایم را پاک می کنم که چشم هایم انها را نبینند
در لحظه ای که آهسته وبی صدا بر گونه های زردم فرو میریزد
امروز دلم زیاد بهانه گیر شده....
دلم هوای باران دارد
می خواهم با نم نم باران شعله های اندوه و اتش قلب خود را فرو نشانم....
باران ببار وشعله های اتش رافرو نشان آرام آرام
این روزها چه پر بهانه شده ام
بهانه میگیرم برا عشقت اما باور کن بهانه هایم بی علت نیست
چقدر دلم میخواست عشقت پاک عشقت ناب وعشقت صادقانه بود
چقدر زیبا بود صداقت را راحت در نگاهت مثل اینه می دیدم
چقدر خوب بود همیشه دلواپس روز سرد بی تو بودن نبودم
کاش راحتر میشد باورت نمود................و کاش کوهی از ابهام جلوی رویم نبود
کاش دیوارهای نامیدی میان منو تو بلند نبود
کاش جای مهره های عشق عوض نمی شد
کاش در قصه عشق هر روز جای بازیگرها عوض نمی شد
چه چیز است که هنوز تو را برایم خواستی می کند
در حالی که همه پل های امید را برایم خراب نمودی
اما امروز میپندارمدیگر ............... سنگ صبورت نیستم
روزگاری سخت بودم واستوار . محکم بودم وامروز از شیشه شکننده ترم
این روزها پنجره اتاقمان به روی هم بسته شده
ودیگر منتظر طلوع ماه نمی مانیم
من امروز دنبال واژه ای برای عشق سردمانم...
............وتو به دنبال تازه تر کردن لحظه هایت جابه جایی ......!!!
چه چیز است که هنوز تو را برایم خواستنی کرده
وقتی همه پل ها را خراب نمودی
کاش عاشقانه ترین بودیم
کاش رمز دلدادگیمان تغییر ناپذیر بود
واینک نامی تازه می خواهم برای عشقمان
تو چه پیشنهاد می کنی
عشق پنهانی...... یعشق خیالی .....................و یا حتی عشق پوشالی